سلطان عبدالمجید میرزا عین الدوله پسر سلطان احمد میرزا عضدالدوله، پسر چهل وهشتم فتحعلی شاه، عضدالدوله دارای چهار فرزند (سه پسر و یک دختر) بوده به این شرح: سلطان عبدالمحمد میرزا سیف الدوله- شمس الدوله، وجیه الدوله میرزا سپهسالار و عین الدوله سه فرزند اولی او از یک زن عقدی و عین الدوله از زن متعه او بوده است.  عین الدوله از درباریان تندخو- خشن- بسیار سخت گیر- طماع و خوش خط بود. در آغاز کار در دستگاه مظفرالدین میرزا ولیعهد در تبریز مشغول بکار شد و در سال 1301 هجری قمری نایب اصطبل ولیعهد بود و از سال 1303 ه.ق. بجای اسحق میرزا امیر اخور ولیعهد شد.در سال 1306 ه.ق. ضمن داشتن سمت مزبور حکومت قراجه داغ (ارسباران) نیز با او بود. ناصرالدینشاه در سفر سوم خود با اروپا (1306-1307 ه.ق) که از راه قفقاز به تبریز وارد شد مبتلا به ناخوشی بسیار سختی گردید که مشرف به موت بود و اکثر درباریان از حیات وی مایوس گردیده بودند و بالاخره  دکتر فووریه که در این سفر او را بجای دکتر تولوزان از پاریس با خود به ایران آورده بود موفق شد که شاه را از مرگ نجات دهد عین الدوله که در این هنگام امیر اخور ولیعهد بود برای خوشنودی وی خبر مرگ ناصرالدینشاه را بولیعهد داد ولیعهد هم خود را مهیا و آماده سلطنت نمود.ناصرالدینشاه صحت پیدا کرد و پس از بهبودی بولیعهد سخت پرخاش نمود و امیر نظام گروسی وزیر و پیشکار ولیعهد که ازقضیه آگاه گردید محض رضای خاطر شاه دستور داد که به عین الدوله که این خبر دروغی را بولیعهد داده توسری بزنند و امر او فی المجلس اجراء گردید.عباس میرزای ملک آرا پسر محمد شاه و برادر صلبی ناصرالدین شاه در شرح حال خود در صفحه 107 در این باب چنین گوید:«روز یکشنبه بیست و چهار شهر صفر 1307 ه.ق ناصرالدین شاه از سفر فرنگستان مراجعت نمود.

       در یک منزلی این طرف تبریز مزاج شاه منحرف شد بطوری که میر آخور ولیعهد سلطان مجید میرزا پسر عضدالدوله که بعد ملقب به عین الدوله شد بجهت ولیعهد مژده فوت شاه را برد بعد شاه صحت یافت بسیار ولیعهد متغیر شد اگر چه حسنعلی خان گروسی ملقب به امیر نظام میر آخور ولیعهد را بجای استرضای خاطر شاه حکم نمود توسری زدند و از اردو اخراج نمودند» محمدحسن خان اعتمادالسلطنه نیز در این سفر در رفت و برگشتهای به همراه شاه بوده در یادداشتهای روزانه خطی خود (غره صفر 1307 ه.ق) راجع به این موضوع چنین گوید:«از صحبتهای تازه این که دستگاه عملجات درب خانه ولیعهد دو دسته شدند یک دسته با نصرالدوله هستند یکدسته دیگر با سلطان مجید میرزا (عین الدوله) میر آخور. نصرت الدوله که جوان باهوش و زرنگی است با امیر نظام (حسنعلی خان گروسی) که وزیر و پیشکار ولیعهد است ساخته و کارش را در نهایت خوبی از پیش برده می گویند امیر آخور صرف ولیعهد پرست است ولیعهد نهایت مرحمت باطنی را باو دارد و او هم با ین جهت چندان اعتنائی به ا میر نظام ندارند تا بحال این دو فرقه بهمدیگر ظاهراً و باطناً عداوت می کردند چون اظهار عداوتشان فقط در آذربایجان بود چندان اهمیت نداشت در این موقع مسافرت همایونی با آذربایجان خصوصاً ناخوشی و کسالت مزاج مبارک موقعی بدست معاندین میرآخور افتاد میرزا محمود خان وزیر مختار پترزبورک (علاءالملک دیبا) که یکی از ول گویان مردمان است بواسطه برادرش دبیر السلطنه که دسته نصرت الدوله ای است در منزل امین السلطان در نزد جمعی از عمله خلوت مذکور داشت آن شبی که مزاج مبارک شاه خیلی بهم خورده بود که باعث یاس و ناامیدی شده بود (نبضش تا 130 میزده) ولیعهد دستخط صدارت آتیه را به میر آخور داده بود عیناً این عبارت مستهجن محمود خان را بعضی از عمله خلوت که مرهون پول و شال امیر نظام هستند محض خود شیرینی بعرض خاکپای مبارک می رسانند میرزا محمود خان از این طرف که کار خودش را ساخت از طرف دیگر بامیر نظام خبر داد که چنین صحبتی در حضور مبارک شاه شده امیر نظام محض دولت خواهی ولیعهد فی الواقع حفظ خود را نمود فرار سوار چلب یانلو را بهانه نمود امروز در مجلس بمیر آخور تغییر زیاد کرد و چوب و چماق کشید او را از مجلس دواند و مجبورش کرد که از اردو برود بسمت قراجه داغ (اهر) که در تحت حکومت اواست فراریهای سواره چلب یانلو را دستگیر نموده باستر آباد بفرستد به این تدبیر معقولانه رفع تهمت از ولینعمت خودش نمود آفرین بنوکر صدیق دولت خواه»، در سال 1309 ه.ق. با منصب امیر تومانی (سرلشگری) علاوه بر سمت میراخوری حاکم اردبیل، مشگین، قراجه داغ (ارسباران) و متصدی خالصجات آذربایجان شد.

      در سال 1310 قمری ملقب به لقب عین الدوله گردید. در سال 1319 ق. بجای حاج غلامرضا خان آصف الدوله شاهسون حکمران تهران شد. در 22 جمادی الاخری 1321 ه.ق. که امین السلطان باصرار و پافشاری انگلیس ها از صدارت افتاد عین الدوله با صوا ب دید آنان اول وزیرداخله و پس از چهار ماه و نه روز وزیر اعظم و در جمادی الثانیه 1322 ه.ق صدراعظم شد و چندی بعد مانند سلف خود امین السلطان ملقب به لقب اتابک اعظم گردید لکن این لقبش بواسطه نداشتن بذل و بخشش و عدم توجه مردم بوی مانند اتابک امین السلطان چندان شهرت و معروفیتی پیدا نکرد.

            در زمان صدارت عین الدوله و وزارت امور خارجه میرزا نصرالله خان نائینی مشیر الدوله است که هیاتی که از طرف دولت انگلستان بریاست کلنل هاکماهن برای تحدید حدود سیستان و تقسیم آب رودخانه هیرمند به سیستان رفتند ماموریت مزبور از فوریه 1902 تا مه 1905 بطول انجامید و تقریباً دولت ایران را از داشتن آب هیرمند محروم کرده و هیات انگلیسی کار را بدلخواه خود آنطوری که شاید و باید بزبان ایران انجام دادند. با این تقسیم بواسطه نبودن آب قسمت بزرگی بر کویرهای ایران افزوده شد هیات حاکمه و زمامداران خائن ایران برای این که چند صباحی به پشتیبانی دول بیگانه در سر کار بمانند و برمال ومنال خود که کمال مطلوب آنان است بیش از پیش بیفزایند در این بی عدالتی بکلی سکوت اختیار نمودند و حتی موافقت هم کردند.

          عین الدوله دوره صدارت خود را تماماً با جنجال و آشوب و دسایس گذارند و بیشتر هم می خواست که کار را با زور و قلدری از پیش ببرد در این دوره بزرگترین مخالفین وی محمد علی میرزا ولیعهد و امین السلطان بودند و با این که امین السلطان در اروپا بود معهذا ایادی او کاملا در دسایسی که بر علیه عین الدوله بعمل میامد دست اندرکار بودند یکی از کارهای عین الدوله در زمان صدارتش این بود که قصد داشت (البته با نظر و اشاره بیگانگان) محمد علی میرزا را از ولیعهدی معزول وملک منصور میرزا شعاع السلطنه پسر دوم مظفرالدینشاه را بجای وی ولیعهد کند لکن بواسطه مخالفت روسها در قصد و نیت خود موفقیت حاصل نکرد از این جهت همیشه هم بین محمد علی میرزا و عین الدوله باطناً چندان صفائی نبود ولی ظاهراً با هم اظهار خصوصیت می ورزیدند.

         در زمان صدارت این شاهزاده است که زمزمه خواستن عدالت خانه از مردم براست و بالاخره منتهی برگفتن مشروطیت گردید م.ق. هدایت (مخبر السلطنه) در صفحه 187 کتاب خاطرات و خطرات تالیف خود در این باب یعنی پیدایش مشروطیت این گونه اظهار نظر می کند:« امساک عین الدوله دست به دست با تفرعن- تندی و لجاج مقدمات آشوب را ایجاد کرد اخگری می خواست که آتش روشن شود قند در تهران گران شد علاءالدوله (احمد خان) حاکم تهران است و مردی بی پروا بکاروانسرا رفت حکم کرد از دکان سید هاشم و سید حسن، قندی که بود بیرون بریزند و بمردم تقسیم کنند (چهاردهم شوال 1323 ق) نرخ روی قند گذارند تا این جا شاید بهانه برای آشوب نمیشد زدن سید هاشم و سید حسن رشته بدست مدعیان داد آقا نجفی را عین الدوله بتهران آورده بود سید عبدالله بهبهانی توسط میکرد محل اعتناء نبود پی بهانه می گشتند.

         مسیونوس در بالماسکه عمامه بسر گذارده بود و با آن وضع عکس انداخته بدست آمد علماء آنرا پیراهن عثمان کردند و علم و واشریعتا بلند، انگشت داخله و خارجه در کار است افکار گوناگون قائد و رهنمون خلق از کسبه بازار و مردم بیزار بعادت مالوف در منزل بهبهانی و سنگلجی جمع شدند از منازل کار بمساجد کشید روز به روز عده شاکی افزود شیخ محمد واعظ معروف بسلطان بالای منبر باهانت عین الدوله زبان گشود شیخ را تعقیب و در قراول خانه حیاط شاهی توقیف کردند اهالی به قراوال خانه ریخته قراولهایی مضایقه دست به شلیک گذاردند سید عبدالحمید نامی طلبه مقتول شد سلطان عبدالحمید مخذول. علماء راه قم پیش گرفتند هیجدهم شوال 23. عضدالملک و حاجی نظام الدوله بقم رفتند نوید تشکیل عدالتخانه دادند علما به حضرت عبدالعظیم آمدند

           مسجد جمعه دائر است عین الدوله مغرور، سپهسالار (ولی خان) متهور آذوقه را بروی متحصنین مسجد بستند کار بزد و خورد کشید دربار هم دو دسته شدند برله و بر علیه عین الدوله اشتباه دیگر ریخت دست او باش بود در صحن حضرت عبدالعظیم و کشته شدن میرزا مصطفی آشتیانی حرکت در شهر از سه از شب گذشته ممنوع شد و اقدام بگرفتن مظنونین سبب وحشت عمومی باصطلاح حکومت نظامی بر قرار گشت راهی که مردم جستند توسل بسفارت انگلیس بود از سفارت منع و تشویق تواماً میشد کاشف بعمل آمد که قبلاً عده مبال در سفارت تدارک شده بود حاجی محمد تقی بنکدار با مقداری دیگ و دیگ بر و ملزومات دیگر و اسباب پخت و پز بدو معنی وارد سفارت شد خیمه ها بر پا کردند ودیگها را بار از طبقات مختلف معتکف سفارت شدند امتیاز درستی هم بین متحصن و تماشاچی داده نمی شد عنوان تقاضای عدالت خانه است باغ مصفی آش و پلو مهیا مشتری بسیار انگلشتها در کار شبی صینع الدوله، حاج محمد تقی شاهرودی و نگارنده بسفارت رفتیم در زاویه پله جنوبی درویشی  پرده فقر کیده بود و عنکبوت مانند پشت پرده خزیده برخاست و از پرده بیرون آمد مردی مسن بود سیه چرده ریش سفید و گیسوی پریشان با خاطری مجموع گفت اینها حرف می زنند ما مشروطه می خواهیم باقی معلوم است مخارج آن بساط از کجا می رسد معلوم نشد هم قسم حدس می شود زد دم خروس هم پیداست بضرورت عین الدوله استعفاء کرد میرزا نصرالله سفارت خلوت شد و تعللی در انجام عهد محسوس در ثانی مردم در سفارت جمع شدند یکی از اجزاء سفارت به صاحب قرانیه رفته و دستخط را آورد و آن قول تاسیس عدالت خانه بود». بالاخره بواسطه عدم رضایت مردم از عین الدوله و تحصن آنان در سفارتخانه های بیگانه مظفر الدینشاه ناگزیر گردید که او را پس از سه سال صدارت در تاریخ دوم جمادی الثانیه 1324 ه.ق. از صدارت معزول و بجای وی میرزا نصرالله خان نائینی مشیرالدوله وزیر امور خارجه را صدراعظم نماید.

     ادوارد برون در کتاب انقلاب ایران می نویسد:« پس از عزل عین الدوله از صدارت عده ای از پناهندگان سفارت انگلیس خواستند که از آنجا بیرون آیند و پی کار خود روند لکن آنها را وادار به توقف نموده بانان خاطر نشان ساختند که فقط یک اصلاح اساسی در روش حکومتها می تواند علیه ظلم و سوء سیاست اداری سایر وزیران بدی مانند عین الدوله منظور ملت را تضمین نماید با این نظر تقاضای عدالت خانه بیک پارلمان یا شورای ملی توسعه یافت». عین الدوله پیش از این که معزول شود آقا کاظم ملک التجار را از طرف خود بنزد تجار سفارت انگلیس فرستاد ملک التجارهم آنان را راضی کرد وتامین داد که از سفارت خارج شوند جمعی از تجار هم بیرون آمدند لکن بقیه مردم کماکان در سفارت بحال تحصن باقی ماندند.

        ادوارد برون در کتاب انقلاب ایران راجع به اخلاق و روش عین الدوله می نویسد:«عین الدوله از اشراف کهنه پرست، بیسواد، پرافاده و متکبر بیگانگان را تخطئه می کرد در ابتدا از پیشرفت آنان جلوگیری می نمود گر چه بعداً بنظر می آمد که قدری بخود آمده با بلژیکی ها و روسها و تلگراف خزانه دار کل- رئیس اداره تذکره (گذرنامه) و عضو مالی شورای دولتی گردید».

           محمد علی شاه پس از توپ  بستن مجلس و انحلال آن چون اطمینان زیادی از مخبرالسلطنه استاندار آذربایجان نداشت از این جهت او را از حکومت معزول و عین الدوله را بجای وی به استانداری و فرماندهی کل قوای اعزامی برای سرکوبی ملیون و مشروطه خواهان آذربایجان تعیین و به تبریز روانه نمود.

        پس از فتح تهران بتوسط محمد ولی خان تنکابنی سپهدار اعظم و حاج علیقلی خان سردار اسعد بختیاری در سال 1327 ه.ق. (1289 خورشیدی) و پناهنده شدن محمد علیشاه بسفارت روس عده ای از رجال مستبد سرشناس و در باریان برای حفظ مال و جان خود بسفارت خانه های بیگانه پناهنده شدند لکن عین الدوله بر خلاف کردار آنان پیاده باتفاق چند نفر از بستگاه خویش به تالار مجلس وارد شد و گفت که من می توانستم و وسیله داشتم که در یکی از سفارت خانه پناهنده شوم لکن این چنین ننگ و خفت را بر خود هموار ننمودم و اینک به ملت ایران و مجلس شورای ملی پناه آوردم تا هر گونه رفتاری که خواهان آن باشند با من بعمل آورند.

         سران مشروطیت که چنین کرداری را از وی دیدند با این که عین الدوله تا آخر عمر از مستبدین سرسخت بود او را مورد عفو قرار دادند. پس از فتح تهران بتوسط سران ملیون و تشکیل هیات دولت بدون نخست وزیر عین الدوله نامزد استانداری فارس شد ولی چند روز بعد از اعتراض سید حسن تقی زاده از وکلای مبرز مجلس فرمان حکومتش لغو گردید عین الدوله چند سالی بیکار بود تا اینکه در سال 1331 ه.ق. (1291 خورشیدی خ.) بسمت نخست وزیری انتنخاب گردید و وزارت جنگ هم با خودش بود.

        هیات دولت او فقط سه ماه و اندی طول کشید. در سال 1336 ق. (1296 خ) دوباره نخست وزیر شد این بار نخست وزیری او بیش ازدو ماه طول نکشید و بجای وی مستوفی الممالک نخست وزیر گردید.

      عین الدوله از این تاریخ به بعد دیگر روی کار نیامد و در کودتای 1299 خورشیدی در جزء عده توقیف شدگان در عمارت قزاق خانه بود و بعد مانند سایر رجال آزاد گردید و همینطور بیکار بود تا این که در تاریخ دهم آبان 1306 خورشیدی در سن متجاوز از هشتاد سال درگذشت. 

        عین الدوله دارای یک فرزند بود بنام محمد میرزا شمس الملک که بعداً ملقب به عضدالدوله گردید، این شخص بسیار فاسد و عیاش بود تا بجائی که پدرش او را از خانه خود بیرون کرد و روی عیاشی مفروط از هر دو چشم کور شد و در اواخر عمر به گدائی افتاد.