سید حسین اردبیلی
سید حسین اردبیلی
نامش حسین بود و بعدها به سیدحسین اردبیلی معروف شد. در سال 1297 قمری در روستای گازو (گازر یا گازیر) از روستاهای دامنه سبلان به دنیا آمد. تا بیست سالگی به تحصیل مقدمات اولیه علوم عربی، تاریخ و فلسفه همت گماشت و برای تکمیل آنها سفری به رشت و از آنجا به بلاد قفقاز و از قفقاز به خراسان رفت ..
هنگام سفر به مشهد اقامت کوتاهی در قفقاز داشته و حاصل این درنگ آشنایی با دنیای خارج و افکار و اندیشه آزادیخواهی و نشست و برخاست با آزادیخواهان و روشنفکران آن خطه بوده است.
سید حسین اردبیلی مردی روشنفکر بود که در زمان تحصیلش از طلاب ساعی و با هوش به حساب می آمد و در اندک زمانی به مراحل عالی ادب و معارف اسلامی دست یافت. مخصوصاً در ادبیات زبان ترکی، فارسی و عربی دارای مقام بلندی بود. .در شهر قریب شش سال مشغول تحصیل فقه و اصول و کلام و حکمت و تدریس علم عربیه و ریاضییه بود.
سید حسین اردبیلی شخصیتی قابل و صاحب استعداد بوده و با رجال و شخصیتهای بارز عصر خود رابطه و مکاتبه داشته است در شعر و شاعری صاحب قریحه ای توانا بود .با توجه به وضع سیاسی آن روز در نشر افکار آزادیخواهانه کوشش کرده و در ادب فارسی استعداد قابل تحسینی نشان داد.
سید حسین اردبیلی از زمان رشد اشتیاق مفرط به مطالعه مطبوعات جدیده و جراید فارسی و ترکی و عربی داشت . متقضیات عصر جدیدرا خوب می شناخت و به آن اشراف کامل داشت. وی در مجالس تدریس خود طلاب را به مطالعه تاریخ و روزنامه تشویق می کرد.
همزمان با صدور دستخط مشروطیت به تهران عزیمت کرده در هنگام تحصّن اهالی در سفارتخانه انگلیس افکار آزادی خواهانه خود را بوسیله لوایح و نطقهای موثر در میان متحصنین انتشار داد اودر ضمن مسافرتهایش در علوم حقوق و جغرافیا تحصیل و به اوضاع مدارس جدیده تهران نیز دقت کامل مبذول داشت. در همان سال سفری به اردبیل و از آنجا به روسیه کرد، بعد از چند ماه اقامت به مشهد برگشت و به هیأت مؤسسین انجمن خیریه «سعادت» پیوست و خدمات شایانی به معارف خراسان نمود.
سید حسین اردبیلی در پایان استبداد صغیر با تأسی از افکار آزادیخواهانه ابتدا به نشر شب نامه پرداخته و مدتی بعد نیز روزنامه خراسان را پی ریزی کرده و توجه خراسانی هارا به حفظ حقوق مشروعه خود معطوف ساخت.
سید حسین اردبیلی با یک همت فداکارانه شب و روز به وسیله مکتوبات و انتباه نامه ها و لوایح چاپی و ژلاتینی، احساسات حق طلبی و مشروطه خواهی را در کل بلاد خراسان تحریک می کرد و به واسطه نشر احکام حجج اسلام و بیان نامه های مهیج و مؤثر توجه عموم خراسان را به حفظ حقوق مشروحه خود متوجه می ساخت و در تشکیل کمیته های مجاهدین فداکاریهای عمده مبذول داشت.