اردبيل در سفرنامه ها و كتب تاريخي(قسمت اول)


مسالك و الممالك:


ابن خرداد به در بخش مربوط به خبر جربي(شمال) زير عنوان راه آذربايجان و ارمنستان، راهي را به تصوير كشيده كه از بزرگراه بغداد- خراسان منشعب گشته و بعد از در نور ديدن شهرهاي مختلف از جمله بعد از عبور از اردبيل به سوي ارمنستان ادامه پيدا مي كند وي نوشته است(... از راه خراسان از سمن سميره عدول مي كني، از بين سميره تا دينور پانزده فرسخ(دو منزلگاه) از دينور تا زنجان بيست و نه منزلگاه، سپس تا مراغه يازده منزل و از آنجا تا ميانج دو منزل، سپس تا اردبيل يازده منزل و از اردبيل تا ورثان كه آخرين بخش آذربايجان است يازده منزل راه است»(صص 119 و 120)

اين خرداد به دنبال مطالب فوق و از اردبيل به عنوان يك شر در كوره آذربايجان نام برده مي نويسد: (مراغه و ميانج و اردبيل و ورثان و سيسر و برزه و ساير خاست و تبريز كه در اختيار محمد بني الرواد ازدي است و مرند كه در اختيار اين بعيت باشد و خوي و كولره و موقان كه در اختيار لشكه است و بر زنده و جنزه شهر ابرويز و جابروان و نريز كه در دست علي بن مر باشد و ارميه شهر زردتشت و سلماس و شيز كه در آن آتشكده آذرجسنس قرار دارد و نزد زردتشتيان داراي ارج والايي است و اگر پادشاهي به قدرت رسيد پاي پياده از مدائن قصد زيارت آن آتشكده كند، و با جروان و رستاق شلف و رستاق سند با ياو بز و رستاق ارم و بلونكرج و ستاق سراه(سراب) و دسكيار و رستاق، ماينهرج)(ص120)

 

 
نويسنده مسالك و ممالك در يك جا راه ديگري را كه از طريق مراغه به اردبيل و از اردبيل تا اران و ارمنستان ادامه پيدا مي كرده سراغ داده است:

«... از مراغه تا كورسره ده فرسخ و سراه(سراب) نيز ده فرسخ و تا اردبيل نيز پنج فرسخ، از اردبيل تا موقان ده فرسخ و از اردبيل تا خشن هشت فرسخ مسافت باشد، سپس تا برزند شش فرسخ و برزند مخروبه اي بود كه افشين آن را بازسازي نمود و به صورت شهري در آورد، در آنجا ساكن شد، از برزند تا سادر اسب كه در آن اولين فندق افشين قرار دارد دو فرسخ و تا زهر كش كه در آن دومين فندق قرار دارد نيز دو فرسخ، از آنجا تا دولرود كه سومين فندق در آنجاست دو فرسخ و از آن دو منطقه تابز، شهر بابك يك فرسخ راه باشد... و راه از برزند تا صحراي بلاسجان و تا ورثان آخرين ولايت آذربايجان دوازده فرسخ است ...) (صص 121، 120)

 

 
اين خرداد به در جاي ديگر كتاب خود تحت عنوان «فصل سرچشمه رودها» از رودي به نام رود- اردبيل- ياد مي كند كه تنها از داشتن جريان آن از مغرب به طرف مشرق قابل درك است «... و رودهاي سرفس و سرچشمه هاي آن از چشمه ها و نيشابور و ري و مرز عراق تا منتهي اليه اولين منزلگاه، از قادسيه تا راي الباديه است و از مغرب به مشرق همچون رود حلوان و رود اردبيل و رود بيل و رود نهروان و دجله و فرات و تمام رودهاي منشعب از آن جاري باشد و ...»(ص 146)

مآخذ: مسالك و ممالك، ابولقاسم عبيد الدين عبدالله خردادبه(خرداذبه)، ترجمه سعيد خاكرنه، چاپ اول، 1371، ناشر موسسه مطالعات انتشارات تاريخي، ميراث ملل

كتاب مسالك و ممالك در بين سالهاي 230 الي 234 ه.ق توسط فردي ايراني الامل به نام ابوالقاسم عبيدالدين عبدالله خردادبه متوفاي حدود 300 ه.ق در علم جغرافيا به زبان عربي تاليف شده است مسالك ممالك به معني(راهها و كشورها) مي باشد.