شرح حال عبدی بیگ شیرازی مؤلف صریح الملک ((1))

خواجه زین العابدین علی (م 988 ق) فرزند عبدالمؤمن شیرازی، نویسنده و شاعر ایرانی، در شیراز به دنیا آمد و روزگار کودکی و جوانی را با آموختن ادب، علم سیاق و فنون توسل گذراند.

        عبدی بیگ به غیر از حساب و مستوفیگری از همان دوران جوانی در سرودن شعر، به خصوص در پرداختن به مثنوی ها و جواب گفتن خمسه نیز ید طولانی داشته و تخلّص «نویدی» را برای خود گزیده بود که پس از مدت زمانی آن را تغییر داد و تخلّص «عبدی» را اختیار می کند و در دوران حیات و بعد از آن نیز او به هر دو تخلّص اشتهار داشته و دارد.

        تقی الدین کاشی در کتاب «خلاصه اشعار» تفصیل بیشتری درباره ی عبدی به دست می دهد و چون خود نیز در همان روزگاران می زیسته و هم عصر وی بوده گفتارش نزدیک به حقیقت است:

        «سالهای دراز مستوفی و اواجه نویس دفتر خانه بود و در زمان شاه غفران پناه ابوالبقا شاه طهماسب روح اللّه روحه آن منصب به وی تعلق داشت و در امانت و دیانت و راست قلمی - که لازم است ارباب قلم را- نظیر و عدیل نداشت و در مدت منصب در افاضت احسان و اذاعت انعام و استیفای مطامع نقوی و تحصیل مراضی خاطر به وجهی توجه می نمود که زبان اهل روزگار به شکر آن الطاف و نیک نفسی شکر بار بود و رقاب ارباب قلم به حلوق نعم او گرانبار، و با وجود این حالات، در وادی شعر و فضیلت از دیگران ممتاز و مستثنی است و به صفای طبیعت وجودت قریحت و تزکیه نفس و تصفیه خاطر مثل و مانند ندارد و از اکثر سالکین مسالک سخنوری در پیش است و از مثنوي گويان و معاصران زمان خود بیش»

         مصداق این دعاوی و بينۀ این معانی آن که شاهزاده ابوالنصر سام میرزا در تذکره خود بیان می کند، امین احمد رازی مؤلف تذکرۀ هفت اقلیم در اقلیم سوم کتاب خود چنین بیان می کند:

       «عبدی بیگ در شیوه توسل و علم سیاق شهره آفاق بوده و هر گاه از شغل نویسندگی فراغت یافتی متوجه به شعر گفتن مي گشتد چنانچه دو مرتبه تتبع  خسه نموده و دیوانش زیاده از ه هزار بیت بوده»

        تقی الدین اوحدی نیز در تذکره  عرفات العاشقین دوباره از این شاعر نام برده است، یک بار ذیل عنوان«خواجه عبدی بیگ مفرده نویس» و بار دیگر تحت عنوان «نویدی شیرازي»

        حاج لطفعلی بیگ آذر بیگدلی نیز نام وی را در تذکره آذر آورده است یکجا ذیل «نويدي نوشته،اسمش عبید بیک و از اکابر بزرگ زادگان شیراز است  و در راستی و درستی بین الکتاب ممتاز و در علم سیاق مهارت داشته و در نظم نیز  افراشته است و جائی دیگر تحت عنوان  «عبدی» آورده است:

«عبدی سالها علم مسافرت افراخته و مثنوی در برابر مخزن الاسرار نظامی گفته از اوست»

از آن نامحرمان پیوسته در مجلس سخن گوید

کـه می تـرسد کسی با او حدیث درد من گوید

بـر زبان دارم شـب هــجـران چي تـسکیـــن دل

کـفــتگـوهائی کـه روز وصل با مـن کرده ای

کـسی کـه پـیــش تو اظـــهار آشــنـائی کـــرد

تـرا به دشـــمـنی خویــش رهـــنـمائی کــــرد

         در این قسمت از شرح حال عبدی بیگ جهت بررسی وی حتماً باید به کتاب ارزشمند تکملة الاخبار به تصحیح عبدالحسین نوايي  بپردازیم، وی در جای جای کتاب تکملة الاخبار راجع به زندگانی خود مطالب دقیق و دلپذیری در کتاب خود آورده است،    فی المثل در ضمن حوادث سال920 پس از جنگ چالدران و ضمن اقدام سلطان سلیم اول پادشاه عثمانی در تصرف تبریزو بردن جمعی از بزرگان وصنعتگران و دانشمندان تبریز به استانبول می نویسد :

     «جد مادری این فقیر خواجه نظام محمدبن خواجه عمادالدین علی شیرازی که در آن وقت وزیر خطیرۀ متبرکه مقدسه صفویه بود و از اردبیل به حفظ اهل بیت خود به دارالسلطنه تبریز آمده بود،اسیر ساخته همراه بردند، فرزندان ملازمی از پی او روان کردند تا بدانند که بر سر او چه آمده، بعد از چند سال آن ملازم باز آمد و هیچ خبر باز نیاورد و آن پیرمرد شیعه که به صلاحیت و تقوی معروف بود معلوم نشد به کجا و به چه طریق فرو رفت»

و باز در سال 931 نوشته:

«و این ذرّۀ حقیر در نهم رجب سنۀ مذکوره متولّد گشت.»

و در حوادث سال937:

       «در این قشلاق، شاهزادۀ عالم و عالمیان ابوالغالب سلطان محمد میرزا متولد گشته الککی او به حسین خان شاملو مفوض گشت و شاهزاده را به عظمت هر چه تمامتربه خانۀ او فرستاده بدو سپردند و او طوی عظیم چون بعد از واقعۀ چوهه سلطان، خان خانم منکوحۀ وی را که عمۀ عبداللّه خان استا جلو بود حسین خان به حبالۀ خود در آورد و والد این کمینه به آشنائی خانم مزبور، بعد از چوهه سلطان، به سلسلۀ حسین خان مربوط شد. فقیر را تربیت فرموده از ملازمت مدارس و مصاحبت طلبه و تلمّذ خدمت شیخ علی بن عبدالعالی بر آورده به سمت وزارت شاهزاذه ملازم درگاه ساختند . پدر خود در آن زودی وفات یافت و این بنده، بنابر انفراد، با حسین خان و وزرای او به سر نتوانست برد. لاجرم به دفتر خانۀ همایون افتاده کتاب و جزودان بر طاق نهاده به دفتر و اوراق پرداخت و از آن تاریخ، اسم این بنده در سیاق ارباب حساب در آمد.»

      این مفصل ترین اشاره ای است که عبدی بیک در تکملة الاخبار به زندگی خویش نموده و ظاهراً از این تاریخ، از خدمت حسین خان شاملو، به «دفترخانۀ همایون» منتقل شد ه و در «سیاق ارباب حساب» وارد شده و به اصطلاح امروزه عضو وزارت دارائی شده است. پیش از این که باز در کتاب  تکملة الأخبار به دنبال نکاتی در بارۀ زندگی وی بپردازیم، بهتر است راجع به «واقعۀ چوهه سلطان» و شخصیت حسین خان شاملو، چند کلمه ای به اختصار بگوئیم و باز بر سر مطلب رویم :

       چوهه سلطان از صاحب منصبان سپاه قزلباش بود  که در زمان شاه اسماعیل به مأموریتهای نظامی متعدّدی رفته و در قتل و غارت مخالفین شاه اسماعیل از هیچگونه قساوتی خودداری نکرده بود. پس از مرگ شاه اسماعیل و بروز برخوردهایی بین رؤسای قزلباش که منجر به شکست و نکبت استا جلویان شد، چوهه سلطان تکلو به جای کپک سلطان استاجلو مهر زد (سال 931 ).