سنت چهارشنبه سوری در اردبیل
اهالی مردم اردبیل ماه آخر سال (اسفند ماه) را بایرام آیی " bayram ayi " گویند و چرشنبه های " carsanba " و چهارشنبه های این ماه را بنام های چرشنبه " carsanba " گول چرشنبه " gulcarsanba " کول چرشنبه " kulcarsanba " و آخر چرشنبه " axrcarsanbe " می نامند و در هر یک به ترتیب کارهایی را انجام می دهند بدین وصف که در چهارشنبه دوّم (گول چرشنبه gulcarsanba ) گندم، نخود و لوبیا و عدس سبزه می کنند و چهارشنبه سوم (کول چرشنبه kulcarsanba ) به نظافت محل مسکونی (خانه تکانی و شستشوی البسه ها و ...) می پردازند و در شب چهارشنبه چهارم (آخر چرشنبه axrcarsanbe) آتش1 افروزی می کنند بدین وصف که غروب آفتاب کدبانو خانه با ارسین arsin (سیخ فلزی) دور باجا ( baja) (دور روزنه سقف خانه ) خط می کشد. سپس مقداری علف یا هیزم پشت بام برده و به اتفاق اعضای خانواده آتش افروزی می کنند با زمزمه کردن جملاتی به این مضمون2
آتــیـل بـاتـیتل چـرشـنـبه atil batil carsanba
بــخـتیـم آچـیـل چرشنبـه baxtim acil carsanba
آتـیـل بــاتــیـل چـرشـنبه atil batil carsanba
قزل گوله با تیل چرشنبه gzl gula batil carsanba
از روی آتش چندین باز می پرند و پس از خاموش شدن آتش از پشت بام پایین آمده به خانه می روند . گفتنی است که جوانان و نوجوانان معمولاً با پای شان خاکستر آتش چهارشنبه را می زنند و به اطراف پراکنده و پخش می کردند در آن هنگام جملاتی به این مضمون ائنگیم سوتو " eiaa gim sutu " قویونون سوتو " qoyunumon sutu " را زیر زبان زمزمه می کردند بالاخره پس از پخش و پلا کردن خاکستر به منزل می رفتند به جمع اعضای خانواده شان می پیوستند.
از دیگر آداب و عادات اهالی نقاط مورد پژوهش در شب چهارشنبه سوری این بوده که در این روز همه افراد خانواده از کوچک و بزرگ تطهیر می کنند پاک و مطهر شوند و بر دست هایشان حنا می گذارند و بر حیوانات سفید رنگ یا آلا " ala " (سیاه و سفید) نیز حنا می گذارند. بالاخره پس از آتش افروزی اعضای خانواده دور سفره ای که کدبانون خانه پهن کرده و خوراکی مخصوص آن شب که پلو " pelu " می باشد مهیا نموده و جمع شده و شام را صرف می کنند و با صمیمیت به گفتگو و شادی می پردازند و از بیان مطالب حزن انگیز و از غیبت کردن دوری می نمایند بدین دلیل که در این شب افرادی به نیت اجابت شدن حاجت شان در سال جدید، نیت می کنند و از خانه خارج می شوند به خانه همسایه شان می روند و پشت در و یا از پشت بام خانه به حرف های افراد داخل منزل گوش می دادند به عبارتی استراق سمع می کنند اگر حرف های خوب و شادی بشنود به نیت فال نیک می گیرد و امیدوار به خانه اش بر می گردد و امّا اگر حرف های حزون اندوه بشنود نامید و مایوس می شود و بر این باور که حاجت اش بر آورده نخواهد شد.بدین مبنا همه مردم اردبیل سعی می کنند که در شب نشینی این شب با خوش و شادی روزگار را سپری نمایند تا کسی نا امید و مأیوس نشود .
(نا گفته نماند که اگر در روستا خانواده های داغدار باشد و سالگرد عزیز از دست رفته اش به پایان نرسیده باشد، در اینصورت همسایه های وی به منزلش جمع می شوند و پس از عرض ادب و تسلیت و دلداری دادن آتش در پشت بام وی روشن می کنند و پس به منزل خودشان می روند و آتش افروزی می کنند.)
بدین ترتیب پاسی از شب را با شادی و صمیمیت سپری می کنند، جوانان و نوجوانان نیز شالی به دست گرفته و بر پشت بام خانه همسایه و یا قوم خویشان می روند و قورشال " gursal " (شال ) می اندازند، صاحب خانه نیز از تنقلات و یا تخم مرغ رنگ آمیزی شده و یا به توان خود مالی خویش مبلغی پول به شال می بندند و شال را رها می کند، صاحب شال با گفتن جملاتی به این مضمون ؛ صاحب خانه سهم ات زیاد باشد و خیر و برکت اموالت زیاد گردد ، منزل را تر ک می کند و راهی خانه شان می شود.
شایان ذکر است که برخی از جوانان که خاطر خواه داشتند در این شب پشت بام منزل پدر خاطر خواه شان می روند و شال می اندازند و اجازه نمی دهند صاحب خانه چیزی بر شال بندد بدین وصف که صاحب خانه که می خواست چیزی بر شال بندند وی سریعاً شال را می کشید و این عمل را چندین بار تکرار می کرد با تکرار یافتن امر مذبور صاحب خانه متوجه می شد که صاحب شال خاطر خواه دختراش است، عباراتی را بیان می کرد که بیانگر رضایت وی در خصوص ازدواج دختراش با وی باشد.
صاحب شال با شنیدن جمله مزبور شال را پایین نگه می داشت وی یک عدد تخم مرغ و جوراب پشمی بر شال می بست و شال را رها می کرد. صاحب شال، دستمال را می کشید و شاداب و خرم روانه منزل شان می شد.از آن لحظه به بعد دختر از آن صاحب شال می شد و بعدها دختر را به عقد صاحب شال در می آورند.
بالاخره با سپری شدن شب و دمیدن آفتاب اهالی نمین پس از انجام کارهای خانه و صرف صبحانه لباس های ترو تمیز در صورت امکان البسه نو بر تن می کنند و راهی کنار جوی آب، چشمه، و چشمه سار می شوند، و احشام داران احشام شان را نیز با خود می برند. پس از رسیدن به مقصد (چشمه و رودخانه و نهر آب) از روی آب سه بار می پرند و جملاتی با این مضمون 1 ؛
آغدریغم، بغرریغم، بردا قال سین axrrixm , bxrrixm , brda qalsin
به گویش تالشی
1- ای خدو دوم یا ننه دارد و بلورفع که ey xadu dadam ya nana dardu raf bek
تقاضا کنم تکو سالم بکم taqa zam konam taku sarlem bekam
دیش آرغیم، باش آرغم، بردا قال سن dis axrim , bas arxm , bada qalsn
ترجمه ( درد و بلای بدنم اینجا بماند. دندان دردم و سردردم اینجا بماند) نیز زیر زبان نشانان زمزمه می کنند و سپس سه بار احشام شان را از آب عبور می دهند و در کنار آب پخش می شوند تا ظهر به شادی می پردازند به هنگام ظهر راهی منزل شان می شوند و به هنگام برگشت از شاخه درختان دو تا بریده به منزل می آورند و یکی را به نهره " nahre " (کوزه سفالی که با آن مشک زنی می کنند) می بندند و دیگری را برداشته به اصطبل و طویله می روند و با آن به آرامی به بدن حیوانات ضربه وارد می کنند . کمی نیز از آب که رودخانه باخود آوردند به روی حیوانات می پاشند تا در سال جدید از آسیب و بلایا در امن باقی بماند.
شایان ذکر است که در شب چهارشنبه سوری همه خانواده ها خوراکی تحت عنوان پلو pelu و تنقلاتی از قبیل شکلات، سنجد و هویج ، گندم و نخود و عدس بو داده وسیب و قووت qovot (گندم بوداده آسیاب شده) و تخم مرغ رنگ آمیزی شده مهیا می کند.