جنگ‌ ايران‌ و روسيه‌ : ( این مطلب بخاطر  درخواست یکی از خوانندگان درج میشود)

درباره‌ جنگ‌ ايران‌ و روس‌ نوشته‌هاي‌ زيادي‌ از نويسندگان‌ داخلي‌ و خارجي‌ در دست‌ مي‌باشد و تاريخ‌ نويس‌ها هر كدام‌ به‌نوعي‌ ديده‌ يا شنيده‌ خود را به‌ آيند گان‌ به‌ يادگار گذاشته‌اند.0

وصاياي‌ پطر كبير كه‌ روسيه‌ به‌ درياي‌ آزاد جهان‌ و آبهاي‌ گرم‌ راه‌ داشته‌ باشد.( روسيه‌ از طرف‌ شمال‌ به‌ اقيانوس‌ منجمدشمالي‌ و از شرق‌ به‌ اقيانوس‌ آرام‌ و حتي‌ به‌ قاره‌ آمريكا در آلاسكا دست‌ يافته‌ بود و در غرب‌ نيز دولتهاي‌ قدرت‌مند مانندآلمان‌ ؤ  ايتاليا و فرانسه‌   به‌ علت‌ منابع‌ اقتصادي‌ و نظامي‌ شكست‌ دول‌ اروپايي‌ براي روسها به‌ آساني‌ امكان‌نداشت)‌ و از طرفي‌ تصرف‌ قفقاز نوع‌ پيش‌ دستي‌ در مقابل‌ امپراطوري‌ عثماني‌ و انگليس‌ بود كه‌ روز به‌ روز انگليس‌ در منطقه‌آسيا و خاورميانه‌ قدرت‌ بيشتري‌ مي‌يافت‌، روسيه‌ مدتها در گرجستان‌ به‌ نوعي‌ حضور داشته‌ و بقيه‌ تصرف‌ قفقاز در برنامه‌آنها بوده‌ است‌.0

روسيه‌ از اوايل‌ قرن‌ هفدهم‌ م‌ در شمال‌ قفقاز به‌ ايجاد پايگاه‌ اقدام‌ مي‌كرد و اولين‌ برخورد آنها با چچن‌ها شيخ‌ منصور و شيخ‌شامل‌ بود كه‌ روسها در اين‌ جنگ‌ تلفات‌ بسياري‌ ديدند.0   مقارن‌ سلطنت‌ آقا محمد خان‌ پطر كبير و بعداً كاترين‌ دوم‌ (خورشيد كلاه‌ - كتراين‌ ثاني‌) در روسيه‌ حكومت‌ مي‌كردند.كاترين‌ پس‌ از تصرف‌ چند جزيره‌ در درياي‌ سياه‌ به‌ توسعه‌ روسيه‌ علاقه‌ داشت‌، خواست‌ داغستان‌ را به‌ وسيله‌ اغتشاش‌ وتحريكات‌ داخلي‌ و شورشهاي‌ محلي‌ به‌ دست‌ آورد، تورج‌ نامي‌ كه‌ مادرش‌ گرجي‌ و در شهر داري‌ مسكو كار مي‌كرده‌، با 13 نفربه‌ نام‌ تاجر پوست‌ به‌ داغستان‌ فرستاد كه‌ قبايل‌ داغستان‌ و گرجستان‌ را بر عليه‌ يكديگر تحريك‌ نمايد و به‌ دستور روسيه‌اريكلي‌ در سال‌ 1196 ه 0ق به‌ ملاقات‌ كاترين‌ رفت‌ در مقابل‌ دريافت‌ 60 هزار منات‌ (روبل‌) معادل‌ 150 هزار تومان‌ آن‌ روزبروالي‌ گرجستان‌ قيام‌ كند و تورج‌ همراه‌ جاسوسان‌ تاجر نما به‌ گرجستان‌ رفت‌ و در آنجا هم‌ عليه‌ اريكلي‌ تحريك‌ نمايد، درنتيجه‌ والي‌ گرجستان‌ در سال‌ 1196 ه0ق‌ رسماً از روسيه‌ در خواست‌ كمك‌ كرد. كاترين‌ به‌ فرماندهي‌ (اويچ‌) 30 هزار لشكري آماده‌ جنگ‌ به‌ قفقاز فرستاد. در اين‌ موقع‌ ارامنه‌ و گرجي ها‌ به‌ نفع‌ روسها تبليغ‌ مي‌كردند (ص‌ 72 كتاب‌ آهنگ‌ سروش‌)اريكلي‌ توسط‌ غلام‌ خود شاه‌ قيس‌ فتحعليشاه‌ را آگاه‌ ساخت‌ و اين‌ خبر كه‌ روسها قفقاز را گرفتند در پايتخت‌ ايران‌ شايع‌گرديد.0

لشكريان‌ ايران‌ در سال‌ 1219 ه0 ق‌ وارد تفليس‌ شد، اريكلي‌ خان‌ از روي‌ غرور با ايراني‌ها به‌ زد و خورد پرداخت‌ چون‌ حريف‌لشكر ايران‌ نگرديد از روسيه‌ تقاضاي‌ كمك‌ كرد، وي‌ از دير كمك‌ كردن‌ (گداويچ‌) به‌ كاترين‌ شكايت‌ كرد، كاترين‌ (روباف‌) را با60 هزار سرباز براي‌ گرفتن‌ قفقاز اعزام‌ داشت‌، روباف‌ در گرجستان‌ بزرگ‌ شده‌ و زبان‌ تركي‌ را مي‌دانست‌.0خود را گرجي‌ (قزل‌ اياق‌) معرفي‌ كرد كه‌ غريب‌ در منطقه‌ حساب‌ نشود، كاترين‌ لشكر ديگري‌ به‌ سوي‌ ايروان‌ روان‌ داشت‌.فتحعليشاه‌ به‌ سوي‌ آذربايجان‌ حركت‌ نمود پس‌ از مرگ‌ كاترين‌ پاول‌ به‌ جاي‌ مادرش‌ به‌ تخت‌ نشست‌، چون‌ روباف‌ مصاحب‌مادرش‌ بود. وي‌ را به‌ روسيه‌ فرا خواند و به‌ گويچ‌ نوشت‌ بدون‌ اجازه‌ تعرض‌ ننمايد،به‌ علت‌ قتل‌ پدر پاول‌ (الكساندرپاويچ‌) به‌جاي‌ وي‌ به‌ سلطنت‌ رسيد.0

بعد از اريكلي‌ پسرش‌ گرگين‌ خان‌ والي‌ گرجستان‌ شد و پسر ديگرش‌ اسكندرميرزا عازم‌ دربار ايران‌ شد. الكساندراويچ‌ به‌ بهانه‌دخالت‌ ايران‌ يكي‌ از وزراي‌ خود به‌ نام‌ شيليانوف‌ گرجي‌ را با لشكر زيادي‌ به‌ گرجستان‌ فرستاد.0

ايشپخدر در امور داخلي‌ گرجستان‌ دخالت‌ داشت‌. به‌ تزار نامه‌ نوشت‌ خانواده‌ گرگين‌ خان‌ كه‌ برادرش‌ در دربار ايران‌ است‌ به‌صلاح‌ روسيه‌ نيست‌ (سوداف‌) به‌ دستور فرمانده‌ روسي‌ و ايشپخدر خانواده‌ گرگين‌ را مخفيانه‌ به‌ روسيه‌ تبعيد كردو شايع‌ شد كه‌ خانواده‌ گرگين‌ به‌ ايران‌ فرار كرده‌اند. در سال‌ 1218 ژنرال‌ ايشپخدر با مهمات‌ و توپ‌ خانه‌ كامل‌ گنجه‌ رامحاصره‌ كرد در اين‌ موقع‌ جواد خان‌ زياد اوغلي‌ در گنجه‌ حكومت‌ مي‌كرد. در داخل‌ گنجه‌ ارامنه‌ به‌ تحريك‌ آرام‌ كشيش‌تبليغات‌ به‌ نفع‌ روسيه‌ را شروع‌ كرده‌ بودند.(آهنگ‌ سروش‌ ص‌ 80) آن‌ شب‌ فرمانده‌ روسي‌ با راهنمائي‌ آرام‌ كشيش‌ فرمان‌حمله‌ را صادر كرد.0

اخراج‌ مسلمانان از‌ گنجه:‌  سپاهيان‌ روس‌ به‌ كمك‌ ارامنه‌ قتل‌ و غارت‌ را شروع‌ كردند و عاقبت‌ ژنرال‌ به‌ تحريك‌ كشيش‌ ارامنه‌ مسلمانها را از شهر اخراج‌كرد و ارامنه‌ را به‌ جاي‌ آنها در شهر ساكن‌ نمود. جواد خان‌ زياد اوغلي‌ مبارز مسلمان‌ طرفدار ايران‌ به‌ دست‌ (روبن‌ و ميكائيل‌)ارمني‌ كشته‌ شد و همه‌ دارائي‌ آنها به‌ غارت‌ رفت‌. (آهنگ‌ سروش‌ ص‌ 81) و بنا به‌ صواب‌ ديد آرام‌ ارمني‌ ژنرال‌ ايشپخدر نامه‌به‌ خوانين‌ قاراباغ‌ و ايروان‌ فرستاد، خوانين‌ به‌ علت‌ كشته‌ شدن‌ جواد خان‌ در هراس‌ بودند و آرام‌ ارمني‌ به‌ قاراباغ‌ نوشت‌ اينك‌روسيه‌ به‌ دل‌ محال‌ تاخته‌، ارامنه‌ از هرگونه‌ همراهي‌ و مساعدت‌ به‌ روس‌ها فرو گذار  ي نكنند.0

جعفر قلي‌ خان‌ و عليخان‌ نخجواني‌ مدتي‌ در روسيه‌ بوده‌، منتظر حكومت‌ گرجستان‌ را داشتند آنان‌ با محمد خان‌ والي‌ايروان‌ تماس‌ گرفته‌ و او را به‌ الطاف‌ روسيه‌ اميدوار كردند. نوكر محمد خان‌ جريان‌ را به‌ فتحعليشاه‌ اطلاع‌ داده‌ و ميرزا شفيع‌وزير با 50000 نفر نيرو و به‌ فرماندهي‌ عباس‌ ميرزا در ماه‌ ذيحجه‌ 1218 ه0ق در مقابل‌ ايشپخدر صف‌ آرائي‌ كردند. سران‌  لشگرقاجارسليمان‌ خان‌ ‌ ء  علي‌ قوانلو ،   رضا قلي‌ خان‌ ،  مهدي‌ قلي‌ خان‌ دولو ،  پير قلي‌ خان‌ شام‌ بياتي‌ ،  نجف‌ قلي‌خان‌ سپانلو و اله‌وردي‌ خان‌ خزانه‌ دار نيز به‌ آنها پيوست‌، در آذربايجان‌ اسكندر ميرزا ، طهمورث‌ ميرزا ،   پسران‌ متواري‌گرگين‌ خان‌ (احمد خان‌ مقدم‌)  بيگلر بيگي‌ مراغه‌ و پسر جواد خان‌ حاكم‌ گنجه‌ (آغوزلو خان‌)  و ابوالفتح‌ خان‌ جهانگير وعباسقلي‌ خان‌ حاكم‌ نخجوان‌ به‌ عباس‌ ميرزا تلاقي‌ نمودند. هر يك‌ فوج‌ خود را معرفي‌ كردند، علي‌ قلي‌ خان‌ شاهسون‌ 0نجف‌ قلي‌ خان‌ گروسي‌ 0 محمد خان‌ خمسه‌اي‌ 0 شاهرخ‌ خان‌ كمره‌ائي‌ سواره‌ و پياده‌ به‌ عباس‌ ميرزا پيوستند و محمد خان‌والي‌ ايروان‌ توسط‌ ايشپخدر تجهيز تقويت‌ گرديد.0

نخستين‌ جنگ  ‌: قواي‌ ايران‌ در سه‌ جبهه‌ موضع‌ گرفتند، جبهه‌ شور گل‌ ،  قلاع‌ ايروان‌ ، اوچ‌ كليسا و سردارآباد جمعاً نيروي‌ ايران‌ 70000 نفربود. قبيله‌ لنگرلو نيز از اطراف‌ ايروان‌ به‌ عثماني‌ كوچ‌ كردند و مهديقلي‌ خان‌ با 12 هزار سرباز در منطقه‌ آماده‌ كرده‌ بود. محمد خان‌ به‌ ايشپخدر پيشنهاد كرد بدون‌ صرف‌ وقت‌ حصار اوچ‌ كليسا را تصرف‌ نمايد. مهديقلي‌ خان‌ با 12 هزار نفر در سرحد عثماني‌ فرود آمد تا از كوچ‌ كنگرلوجلوگيري‌ نمايد كه‌ نتيجه‌ نداد. محمد خان‌ والي‌ ايروان‌ مخالف‌ برگشت‌ عشاير بود.ايشپخدر با 5 هزار سوار به‌ قلعه‌ حمله‌ برد و مهديقلي‌ خان‌ كه‌ قبلاً در محل‌ كمين‌ كرده‌ بود، روسها در اين‌ حمله‌ تلفات‌ زيادي‌دادند، در اين‌ چهل‌ روز جنگ‌ كه ‌ روسها تجهيزات‌ مدرن‌ و بسياري‌ داشتند كاري‌ از پيش‌ نبردند و سردار روسي‌ را دچارانديشه‌ نويني‌ كرد محمد خان‌ چون‌ اين‌ وضع‌ را ديد يكي‌ از نوكران‌ خود به‌ نام‌ علي‌ نقي‌ خان‌ را پيش‌ ميرزا شفيع‌ وزيرفرستاد و تقاضاي‌ بخشش‌ نمود وزير نيز عفو محمد خان‌ را از نائب‌ السلطنه‌ خواستار شد و مورد عفو واقع‌ شد.0

شكست‌ عباس‌ ميرزا   :    پس‌ از عفو محمد خان‌ حاكم‌ ايروان‌ در اردو جشن‌ بود. نائب‌ السلطنه‌ و تمامي‌ سپاه‌ در شادي‌ و آواز چغانه‌ در فضا طنين‌ اندازبود. در بين‌ اين‌ دستجات‌ كه‌ در اين‌ شادي‌ شركت‌ نداشتند فرقه‌ (دينلو از محالات‌ گرجستان‌ كه‌ صدي‌ نود آنان‌ آشوري‌ وارامنه‌ بودند اغلب‌ در مقابل‌ شادي‌ لشكريان‌ در چادرهاي‌ خود بحث‌ و مشورت‌ بر عليه‌ سپاه‌ ايران‌ مي‌پرداختند و براي‌ آن‌نقشه‌هاي‌ شوم‌ مي‌كشيدند، ‌ بي‌ اطلاعي‌ سران‌ سپاه‌  و خيانت‌ اين‌ دو فرقه‌ (ارامنه‌ - آشوريها)  (لورون‌- آشوري‌ )(كراكرز-   ارمني‌) كه‌ سر دسته‌ آنها بود پيمان‌ بستند براي‌ روسها خوش‌ خدمتي‌ نمايند، وضع‌ اردوي‌ نائب‌ السلطنه‌ راكه‌ در استراحت‌ و در اطراف‌ هم‌ نگهبان‌ نداشتند به‌ روسها اطلاع‌ دادند و سردار روس‌ از موقعيت‌ استفاده‌ نمود و حمله‌ به‌ اردورا آغاز كرد، نائب‌السلطنه‌ وقتي‌ به‌ بخود آمد كار از كار گذشته‌ بود فقط‌ توانست‌ فرار نمايد (آهنگ‌ سروش‌ ص‌ 92) اين‌ دو نفرآشوري‌ و ارمني‌ از موقعيت‌ استفاده‌ كردند و با هزار نفر تمام‌ دارائي‌ و اموال‌اردوي‌ ايران‌ را غارت‌ نمودند، ژنرال‌ايشپخدر (سيسيانوف‌) به‌ فكر اغفال‌ محمد خان‌ والي‌ ايروان‌ افتاد.0

جبران‌ شكست‌  : فتحعليشاه‌ از شكست‌ نائب‌ السلطنه‌ دلگير شد (اسماعيل‌ بيگ‌ بيات‌) و اسماعيل‌ خان‌ دامغاني‌ را با چند هزار نفر سرباز به‌كمك‌ نائب‌ السلطنه‌ فرستاد. شاه‌ از ارس‌ گذشته‌ و به‌ طرف‌ نخجوان‌ حركت‌ نموده‌ و با ستوني‌ از روسها برخورد كرد، آنها رافراري‌ داد، ‌ طرفين‌ نوع‌ جنگ‌ همديگر را مي‌دانستند، در حمله‌ سركردگان‌ عشاير كه‌ مجال‌ به‌ توپ‌ و اسلحه‌ آنهانبود در حمله‌ به‌ سنگرهاي‌ روس‌ تلفات‌ سنگيني‌ بر آنها وارد شد. سردار روس‌ پس‌ از اين‌ شكست‌ در پي‌ تلافي‌ بود كه‌ باز هم‌ژرژف‌ نام‌ از ارامنه‌ (آهنگ‌ سروش‌ ص‌ 97)ژنرال‌ايشپخدر(سيسيانوف‌)از مسلمانان‌ ايروان‌ كينه‌ داشت‌ و در شبيخون‌ ايشپخدر شركت‌ داشت‌ خود را به‌ وي‌ معرفي‌ كرد (ژرژف‌) جعفر قلي‌ خان‌دنبلي‌ كه‌ از فراريان‌ دربار شاه بود‌ نزد ايشپخدر برد و معرفي‌ كرد و عباس‌ نام‌ كه‌ نوكر جعفر قلي‌ خان‌ بود به‌ وسيله‌ قوللر آقاسي‌جريان‌ را به‌ شاه‌ گفت‌، ايشپخدر ده‌ هزار سوار و پياده‌ را در اختيار جعفر قلي‌ خان‌ قرار داد، در معيت‌ ژرژف‌ چند سركرده‌روسي‌ به‌ اردوي‌ ايران‌ حمله‌ برد و چون‌ اردو قبلاً توسط‌ عباس‌ از قضيه‌ اطلاع‌ داشتند. روسها شكست‌ سختي‌ خوردند جعفرقلي ،‌ ژرژف‌ و ايشپخدر پس‌ از دادن‌ 1500 كشته‌ در اطراف‌ بند ايروان‌ عقب‌ نشيني‌ كردند باز توسط‌ ژرژف‌ و عده‌ ارمني‌ ديگردر شهر تفليس‌ بر عليه‌ ايران‌ زمينه‌ سازي‌ مي‌كردند. فعاليتها بالا گرفت‌ ژرژف‌ با ده‌ هزار سالدات‌ باز از دسته‌هاي‌ ايراني‌عليخان‌ قوانلو ،   محمد خان‌ خمسه‌ ،   رضا قليخان‌ (دولو) شكست‌ خوردند بالاخره‌ روي‌ هم‌ رفته‌ روسها در دومين‌ جنگ‌شكست‌ خوردند ابراهيم‌ خان‌ جوانشير پرنس‌ قاراباغ‌ ،  پسر گرگين‌ خان‌ به‌ ولايت‌ نخجوان‌و   محمد علي‌ خان‌ شام‌ بياتي‌ به‌سرداري‌ آذربايجان‌ مفتخر گرديدند شاه‌ به‌ تاريخ‌ 1219 به‌ تهران‌ باز گشت‌.0