آثار البلاد و اخبار العباد

 

 


     آثار البلاد و اخبارالعباد یک اثر جغرافیایی و تاریخی است که توسط زکریا ابن محمد ابن محمود القزوینی(680-600 هـ ق) در بین سالهای 630 تا 674 هـ .ق به زبان عربی تالیف شده است.

قزوینی مولف کتاب در بخش اقالیم چهارم زیر عنوان آذربایجان آورده است:

     «سرزمینی است که پهناور بین اران و کوهستان، شهرها و روستاها کوهها و رودخانه در آن سرزمین بسیارند و بی شمارند که یکی از آن کوهها سبلان است.

     به قول ابو حامد اندلسی، در خاک آذربایجان نزدیک به شهر اردبیل کوهی بسیار بلندو عظیم هست که آن را سبلان گویند.

      در خبر است که حضرت رسول اکرم(ص) فرموده هر مسلمانی آیات سبحان ا... حین ثمسون و حین تصحیون تا تخزبون را بخواند به تعداد همه دانه های برفی که بر کوه سبلان فرود می آید پاداش نیک از خدا دریافت می کند. پرسیدند یا رسول الله این کوه سبلان کجا است؟ حضرت فرمود کوهی است بین ارمن و آذربایجان چشمه ای از چشمه ساران بهشت در آن جاری است، یکی از انبیای حق در دل آن کوه مدفون است.

 

     ابوحامد می افزاید: بالای کوه سبلان چشمه ساری است که سرما یخ می بندد. در کمر و دامنه های سبلان آب معدنی هست که بیماران را شفا دهند. در دامنه سبلان درختان بسیار تنومند رسته اند، گیاهی در آنجا روید هیچ حیوان بدان نزدیک نمی شود. هر حیوانی آن را می بیند می گریزد، اگر احیاناً بخورد سم قاتل خورده است فوراً از پای در می آید.

      دهکده ای در کمره کوه است ابوالفرج ابن عبدالرحمن اردبیلی را بدیدم درباره این ده می گفت: اجنه ها در خدمت این دهکده آماده اند و کار کدخدای ده را عهده دارند، در به کرسی نشاندن فرمایشش داستانکی نقل کرد که یک وقتی ساکنان این دهکده مسجدی را بنا کردند، باید ستون ها را از سنگ خارای زیبای بسیار خوب نقادی شده را دیدند که به در مسجد ده گدا آسا صف بسته و منتظر بنا هستند.»

      قزوینی در بخش یاد شده در جای دیگر کتاب خود درباره شهر اردبیل آورده است:«اردبیل شهری است در آذربایجان، برج و باروی منیع و محکم دارد. جای شهر پهنا دشتی است از هر طرف با کوهستان یک روز راه فاصله دارد, تا دریا دو روز راه است، دشت اطراف اردبیل تا دل خواهد پرگیاه و چراگاه است.

       درخت های جنگلی بسیار دارد. چوب خلنج که طبق و خوان و سایر ظروف از آن سازند درختش در اردبیل است. دروگران اردبیل در این کار بسیار ماهرند. شگفت اینجا است که در اردبیل با اینکه آب و هوایش معتدل است، یک درخت میوه هم نیست. نشاها را می نشانند، لیکن نمو نمی کنند و هرگز میوه نمی دهند، که این راز پوشیده را تاکنون ندانسته اند.

       ابوحامد اندلسی می فرماید: سنگی به وزن افزون تر از دویست رطل(90 کیلو) گوئی وزنه آهنی است در بیرون شهر اردبیل موجود است. هرگاه مردم اردبیل نیازمند باران باشند به جای نماز باران آن سنگ را به شهر آرند، همراه سنگ بی درنگ باران می بارد که تا سنگ در شهر باشد هیچ آبی بند نمی آید. همینکه آرزو کردند که باران بسنده کند، سنگ را بر دوش گیرند و به خارج شهر برند، فوراً باران قطع شود.

 

 

     زکریا قزوینی در آثارالبلاد و اخبار العباد موغان را در بخش اقلیم پنجم کتاب خود یاد کرده و نوشته است:

 

«موغان ناحیه است در خاک آذربایجان اگر از شهر اردبیل رو به تبریز سفر کنی دشت موغان در سمت دست راست توست. دشت موغان بسیار وسیع و فراخ است. سرتاسرش مرغزار و چراگاه است.

        با اینکه آذربایجان منطقه ای سردسیر به شمار آید. اتفاقاً دشت موغان در این میان گرمسیر است. خاک خوب وعلفزاران انبوهش سبب شده که قبایل ترکمان که اکثراً دامدارا گله چرانند، در آنجا اسکان گزینند. لیکن تاتار خرابکار قبایل ترکمان را از این نعمت محروم کرده و آنها را بیرون کردند اکنون در فصول سرما مراتع تاتارها است.

       ابوحامد اندلسی در سیاحت نامه خودنوشته است، من در موغان روستایی را دیدم بسیار آباد دژی دیدم  برتپه ای که در وسط هامون بود لیکن در وقتی از اوقات مارهای بسیار و بسیار خطرناک، یکبار هجوم آورند.

     ساکنان آبادیها از بیم مار فرار کردند. در آن دیار نماند. من هم روزی در این پهنا دشت موغان، با ماری روبه رو شدم، مارمگو هیولایی بود اگر حالا نگریزی کی می گریزی، از ترس چنان دویدم که هیچ اسبی به گردم هم نمی رسید.