سبک معماری آذری(1)
سبک معماری آذري،(۱)
سبكي در معماري اسلامي ايران، منسوب به آذربايجان، مشهور به سبك مغول يا ايراني- مغول و مقارن با دورة حكومت ايلخانان بر ايران (654- 736 ق/ 1256- 1336 م).
پژوهشگران تاريخ هنر و معماري، غالباّ دوران 1400 سالة هنر و معماري ايران بعد از اسلام را به سلسله هاي مهم حكومتي نسبت داده و زير عنوانهاي سدههاي نخستين، دورة سلجوقي، مغول (ايراني- مغول، ايلخانان)، تيموري، صفوي و قاجار به بحث كشيدهاند (ويلسن جمـ؛ هنر فر، جمـ؛ ويلبر، 33، 35؛ پوپ «بررسي هنر ايران» جمـ؛ همو، هنر ايران در گذشته و آينده، جمـ؛ دوري، جمـ؛ مارسيه، جمـ) و جز تني چند از اينان چون زكي محمد حسن (صص 15، 17، 18، 27، 36) و ارنست كونل (صص 11، 43، 94) غالباّ بي هيچ توضيحي از به كار بردن واژة «سبك» كه اصطلاحي است فني، تن زدهاند. تنها ويلبر در تعليل اين نكته نوشته: چون فرمانروايان اين روزگاران فقط پشتيبان و فراهم كنندة زمينة پيشرفت معماري بودند نه آفرينندة آن، به جاي به كار بردن واژة «سبك» از عنوان سياسي استفاده ميشود. (ص«ز»). گرچه او خود در جايجاي كتابش تعبيرات «سبك مغول» «سبك ايلخاني» و گاه «سبك معماری دورة ايلخاني» را به كار بردهاست (صص 33، 35). در ميان اين پژوهشگران ظاهراً محمد كريم پيرنيا، نخستين بار در 1347 ش در مقالة «سبك معماري معماري ايران» آگاهانه واژة «سبك» را به كار برده و به منظور به دست دادن «نامهاي مغولي، تيموري، قرا قويونلو و نظاير آن» گرفته اصطلاحاتي نو در پژوهش تاريخ معماري ايران بعد از اسلام عرضه كردهاست. وي به پيروي از سبك شناسي شعر فارسي، سبكهاي معماري را به زادگاههاي آنها نسبت داده و نامهاي خراساني، رازي، آذري و اصفهاني را در معماري پيشنهاد كردهاست (صص 43، 44).
با توجه به مشخصات تاريخي، جغرافيايي، ويژگيهاي معماري و بناهاي بازماندة منسوب به سبك آذري ميتوان آن را بر معماري اسلامي ايران در دورة ايلخاني (مغول) منطبق ساخت. به نظر پيرنيا پس از استقرار هولاكو در مراغه (657 ق/1259 م) معماري ايران جان تازهاي گرفت و سبك آذري در پي دگرگونيهايي كه بر اثر اوضاع سياسي، اجتماعي و اقتصادي حاكم بر جامعه، در سبك رازي (معماري دورة سلجوقي) پديد آمد، از مراغه آغاز شد و با نام سبك مغولي راه تبريز و سلطانيه را پيموده و به سراسر ايران و خارج ايران نفوذ كرد و روز به روز آراستهتر شد تا در اوج درخشش خود شاهكارهاي روزگار فرزندان تيمور و به ويژه شاهرخ (807- 850 ق/ 1404- 1446 م) را پديد آورد (همو، 45). از اين سخن پيرنيا و قراين ديگر در دو مقالة وي، چون ذكر مقبرة، شيخ صفيّ الدين اردبيلي و مسجد گوهرشاد و برخي ديگر از آثار دورة پس از ايلخاني در جزو بناهاي سبك آذري، آشكارا بر مي آيد كه او سبك آذري را بر معماري دو دورة ايلخاني و تيموري منطبق ميسازد، در حالي كه غالب پژوهشگران، هنر و معماري دو دورة مغول (ايلخاني) و تيموري را جدا از يكديگر و به سان دو دورة مختلف به بحث كشيدهاند، حتي كونل كه از اين دورة زير يك عنوان، سبك ايراني- مغول، گفت و گو كرده، توجه دارد كه در اينجا دو دورة متوالي با فاصلة زماني كوتاه قابل تشخيص است كه به عقيدة وي در دوره نخست كه مربوط به ايلخانان است عنصر مغولي در فرهنگ ايران حل و هضم ميشود سبك تيموري ارزش و اعتبار مييابد (ص 94). اما به هر حال بايد اين واقعيت را در اينجا پذيرفت كه گرچه دوره ايلخاني با مرگ آخرين پادشاه مقتدر اين سلسله، ابوسعيد، در 736 ق/ 1335 م پايان مييابد، ولي چون مرگ او «نه در فعاليت ساختماني وقفه ايجاد كرد و نه در سبك معماري» (ويلبر، 105) ساختمانهاي بقيه سدة 8 ق/ 14 م را نيز ميتوان جزو اين دوره و سبك به شمار آورد.
این موسسه با شماره 341 به ثبت رسیده است و در زمینه تاریخ اردبیل در دوران های مختلف تاریخی فعالیت می کند و مجموعه آثار مکتوب خود را در قالب دفتر با عناوین مختلف جمع آوری و به چاپ می رساند .موسسه ضمن ارائه آثار خود در این وبلاگ جهت دریافت هرگونه کمک های فکری و پژوهشی و عکس و مطالب تاریخی آماده و پذیرای نظرات ارزشمند شما بازدیدکنندگان عزیز بوده همچنین این موسسه آماده هر گونه همکاری در زمینه ارائه خدمات برای پژوهش های تاریخی از جمله اسناد و منابع و عکس های تاریخی و... می باشد. شماره تماس 09149534846 ardabil341@gmail.com