فردریش زاره، سیاح غربی، در سال 1897(76-1275 هجری) در سفر به ایران بقعه شیخ صفی و مجموعه آنرا مورد بازدید و بررسی قرار دارد و نخستین شرح صحیح این مجموعه را منتشر ساخت. نتیجه تحقیقات او در سال های 1901 . 1910 به صورت کتاب به اردبیل در برلین منتشر شد. عکس سر در بزرگ عالی قاپو و شرح آن را آقای مهندس پور از روی کتاب اردبیل فردریش زاره اقتباس و در گزارش خود آورده است و ما آزا عیناً از ترجمه فارس گزارش وی نقل می کنیم:

سخن از یک عمارت منفر(در میان نیست بلکه مجموعه ای از ساختمان های گوناگون است که اطراف حیاط ها قرار گرفته و شامل آرامگاه ها و مساجد و کتابخانه، چینی خانه، مهمانسرا، اطاقهای نشیمن حکمرانان و علماء و زائرین و فقرا و پناهندگان بوده است. در جلو محوطه مسجد میدانی مربع شکل است که هر ضلع 50 متر طول دارد و آنرا میدان بازار می نامند. حتی امروز نیز در این میدان کارهای بازرگانی انجام می گیرد و دیوارهای فرو ریخته آن دکانهای مهمتری را در برگرفته است. در وسط ضلعی که دو به سمت شمال غربی است درگاهی است که وقتی شکوهی داشته و طرف بیرونی آن که روبروی شهر واقع بود، دارای تزئینات فراوانی است این درگاه مخصوص بقعه است. میدان را باید در داخل قلمرو بقعه محسوب داشت این سرور اکنون بسیار خراب است. زیبایی و رنگهای براق کاشیهای معرق رنگین شامل قطعات بزرگ و کوچک پوشیده است این قطعات کاشی در هم قفل شده و طرحهای مستطیل شکلی به وجود آورده است. کتیبه ای که در اطراف این سر در نصب شده بیان می کند که بنای سردر، در سال 8/1647.م.(01057) در زمان سلطنت شاه عباس دوم توسط اسمعیل حجار اردبیلی به اتمام رسیده است.بنابر این، این بنا از قسمتهای دیگر بقعه نسبتاً جدیدتر است در طرف دیگر میدان که مقابل این قسمت است بر روی محور این سر در مدخل حقیقی بقعه است یعنی درگاهی که از آن داخل اولین حیاط بزرگ یعنی حیاط باغچه می شویم. در اینجا یک دیوار نمایی بلند با پنج طاقنمای عمیق، که دارای قوسهای جناقی شکل است و یکی از آنها شامل مدخل است. با طرز دلپسندی میدان را محصور کرده است شاید درگذشته دیوارهایی با همین سبک معماری تمام میدان را احاطه کرده بوده است. این مدخل بنایی آجری است که قسمتی از آن با گچ سفید شده و در مقایسه با درگاه مجلل مقابل خالی از تزئینات است. مطابق روایات مسافران این دربا دو زنجیر عمودی و افقی سد شده بود اولئاریوس می گوید که این زنجیرها هدیه خان مراغه و از جنس نقره بوده ولی تا تاورینه آنها را آهن ذکر کرده است از این زنجیر به بعد بست محسوب می شد و دست هر کس بدان می رسید در امان بود.